Print Friendly, PDF & Email

صابئین مندایی قومی یکتاپرست، اهل کتاب و پیرو آیین حضرت یحیی (ع) هستند. یهودیانْ این قوم را با جنگ و فشار مذهبی به مهاجرت وادار کردند و از نواحی رود اردن راندند. به خاطر وجود آزادی مذهبی در عصر اشکانی و نیز وجود رودخانه‌های عمیق و فراوان مانند کرخه و کارون در منطقهٔ خوزستان، آنان وارد ایران شدند. صابئین با توجه به عمیق بودن و دایمی بودن رودخانه‌ها توانستند مناسک مذهبی خود را در ایران به راحتی برگزار کنند. در زبان محلی صابئین را صُبّی می‌گویند. این دین همانند دیگر ادیان الهی دارای احکام و قوانین مذهبی‌ای است که، با کمی تغییرات، مشابه آن‌ها را در ادیان دیگر از جمله اسلام، یهودیت، مسیحیت و زرتشت می‌توان مشاهده کرد. البته تشابهات صابئین با زرتشتیان و یهودیان بیشتر است تا با پیروان دیگر دین‌ها؛ همسایگی طولانی با زرتشتیان و داشتن ریشهٔ مشترک با یهودیان (سامی بودن) از دلایل مهم آن است.

صابئین مندایی قومی یکتاپرست و «اهل کتاب» هستند که به صورت گمنام در خوزستان زندگی می‌کنند. غالب مراسم این قوم با تعمید در آب جاری همراه است. در گذشته، یهودیان، پس از جنگ و خون‌ریزی‌های زیاد، این قوم را از سمت نواحی رود اردن راندند و در دورهٔ اشکانی به علت آزادی دینی وارد ایران شدند. از آنجا که غالب مراسم این قوم با تعمید در آب جاری همراه بوده، مناطقی را برای سکونت انتخاب می‌کردند که دارای رودخانه باشد. خوزستان، به دلیل داشتن رودهای کارون و کرخه، محل اصلی سکونت این قوم در ایران است. در زبان محلی به این قوم «صُبّی» می‌گویند. از نام‌های دیگر این قوم می‌توان به صابئه البطائح، مغتسله، ماندایی و پیروان یوحنایی و یحیوی اشاره کرد. این قوم دارای مراسم خاصی از جمله رسم تعمید، ازدواج، رشامه و براخه (وضو و نماز) است و احکام و شریعت خاص خود را دارد. این احکام در همهٔ ادیان یکتاپرستی، کم‌وبیش، همسان است و وقتی تفاوت‌های اندک کنار زده می‌شود، می‌بینم که هستهٔ همهٔ این دین‌ها یکی استهرچندکهباتوجهبهقدمتوسابقهٔپیامبرانبراساسمتوندینیمندایی– کهازحضرتآدم (عشروعمیشودودرزمانحضرتیحیی (عبهپایانمیرسد– میتوانازتأثیرگذاریفراوانایندینبردیگرادیانسخنرانداینتأثیرگذاری،علاوهبراشتراکاتمذهبیواعتقادی،دراشتراکاتپوششی،آفرینشیواسطورهاینیزخودرانشانمیدهد.

تشابهاتواشتراکاتصابئینویهودیان

یهودیت دین نژاد عبرانی است. نژاد عبرانی با اعراب، آشوریان، منداییان و چند قوم دیگر خاورمیانهْ اصلی مشترک دارد. ادبیات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یکدیگر نزدیک است که دانشمندان معتقد شده‌اند اصل آن‌ها به یک جا می‌رسد و آن را نژاد سامی می‌نامند. از سابقهٔ تاریخی این قوم اطلاع دقیقی در دست نیست، برخی از دانشمندان معتقدند که نام عبرانی را کنعانیان، پس از ورود حضرت ابراهیم (ع) به سرزمین کنعان، به او داده و وی را عبرانی خواندند. (۱)

اصلی‌ترین برخورد صابئین و یهودیان به هنگام خروج یهودیان از مصر و کنعان و استقرار آنان در اورشلیم شکل گرفت. اشتراکات صابئین و یهودیان بسیار است؛ از آن میان می‌توان به جایگاه زن در این دو دین اشاره کرد. به طوری که در بین یهودیان فرزند پس از تولدْ نسب، دین و شهرت خود را از مادر به ارث می‌برد و این شبیه است به آیین گرفتن اسم دینی (ملواشه) در منداییت که بر پایهٔ آنْ نام فرزند بر نام مادر خود استوار است. از جمله تشابهات دیگر در این بحث می‌توان به خوراک اشاره کرد؛ در هر دو دین حیوانی که قرار است ذبح شود باید سالم باشد، قبل از ذبح شسته شده باشد، ذبح باید سریع انجام گیرد و پس از ذبح نیز باید صبر کند تا خون حیوان کامل از بدنش خارج شود. در هر دو دین ذابح باید علاوه بر عاقل و بالغ بودن، متدین هم ‌باشد. این شخص در منداییت باید «اشکندا» باشد و در یهودیت باید از مراجع ذی‌صلاح دینی مجوز ذبح داشته باشد.

در یهودیت گوشت حلال را «کاشر» می‌گویند. در اسرائیل گرو‌ه‌های امر به معروف و نهی از منکر گاهی به رستوران‌ها سرکشی می‌کنند که مبادا گوشت به همراه لبنیات به مشتریان عرضه شود. (۲) از دیگر اشتراکات این دو دین می‌توان به چهارگیس کردن موی سر، حرمت تراشیدن محاسن و موی سر در رجال روحانی اشاره کرد.

تشابهاتواشتراکاتصابئینوزرتشتیان

زرتشت نامدارترین پیامبر ایران باستان است. نام زرتشت بر اساس متون اوستایی زراثوشترا بوده است. گویا، این نام مرکب است از «زَرَت» که ممکن است معنی زرد و زرین یا پیر داشته باشد و «اشترا» که برخی آن را شتر و برخی آن را «آسترا» به معنی ستاره در نظر گرفته‌اند. دارندهٔ شتر زرد، دارندهٔ شتر پیر، دارندهٔ شتر باجرأت، درخشان و زرد مثل طلا، پسر ستاره، ستارهٔ درخشان و روشنایی زرین، معانی گوناگونی است که، تا به ‌حال، محققان برای نام زرتشت ذکر کرده‌اند. (۳)

زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهش‌های دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. دربارهٔ زمان زندگانی زرتشت آن‌قدر تحقیق و بحث و گفت‌وگو شده است که حتّی اشاره به رئوس آن مطالب، کتاب بزرگی را فراهم می‌کند. (۴)

  • اودوکسوس کنیدوسی که با افلاطون همزمان بوده است، زمان ظهور زرتشت را شش هزار سال قبل از افلاطون می‌داند. (۵)
  • جامعهٔ زرتشتیان ایران زادروز زرتشت را روز خرداد از ماه فروردین، برابر با ۶ فروردین، (۶) سال ۱۷۶۸ پیش از میلاد تعیین کرده است (۷) و تاریخ درگذشت او را ۵ دی ۱۶۹۱ پیش از میلاد. (۸)
  • بیشتر پژوهشگران طرفدار تاریخ سنتیْ زمان زرتشت را قرن پنجم تا هفتم پیش از میلاد در نظر گرفته‌اند. (۹) در کتاب بندهشن آمده است که زرتشت ۲۵۸ سال قبل از انقراض شاهنشاهی هخامنشی مبعوث شد. در ارداویرافنامه، بعثت زرتشت ۳۰۰ سال پیش از حملهٔ اسکندر ذکر می‌شود و بنابراین، چون اسکندر ۳۳۰ پیش از میلاد به ایران حمله کرده است، تاریخ تولد زرتشت در حدود ۶۶۰ خواهد شد. همچنین بعضی از محققان از شباهت اسمی استفاده کرده و گشتاسپ پدر داریوش هخامنشی را با کی‌گشتاسپ، شاه کیانی، یکی دانسته‌اند. در نتیجه زمان زرتشت را حدود قرن پنجم قبل از میلاد در نظر گرفته‌اند. (۱۰)
  • امروزه بیشتر دانشمندان بر این نظرند که زرتشت بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد می‌زیسته است. (۱۱)

با آنکه دربارهٔ زادگاه زرتشت، تاکنون، تحقیق گسترده‎ای صورت گرفته، هنوز نتیجهٔ قطعی به دست نیامده است. (۱۲) گات‌ها که تنها مأخذ اساسی راجع به زندگی زرتشت است، هیچ‌گونه اطلاع روشنی، خواه در باب مولد و خواه دربارهٔ محل دعوت و منطقهٔ عمل او، به دست نمی‌دهد. (۱۳) در چندین قسمت از یشت‌ها در اوستا، محل فعالیت دینی زرتشت ایرانویج ذکر شده است. (۱۴)

در منابع زبان پهلوی و به دنبال آن‌ها در کتاب‌های عربی و فارسی ایرانویج را با آذربایجان یکی شمرده‌اند. دانشمندان انتساب زرتشت را به آذربایجان، به دلایل فراوان، مردود می‌دانند که مهم‌ترین آن‌ها دلایل زبانی است. زبان اوستایی یعنی زبان کتاب اوستا زبانی است متعلق به شرق ایران و در این کتاب هیچ نشانی از واژه‌هایی که اصل مادی یا فارسی باستان داشته باشد، دیده نمی‌شود. امروزه بیشترِ دانشمندان ایران‌شناسْ ایرانویج را خوارزم به شمار آورده و زادگاه زردشت را آنجا دانسته‌اند. (۱۵ و ۱۶)

رواج دین زرتشتی در دورهٔ هخامنشی و اوج آن در دورهٔ ساسانی بود. اولین برخورد صابئین با جامعهٔ زرتشتی پس از مهاجرت از اورشلیم و ورود به مرزهای ایران باستان رخ داده است. صابئین بیشترین اشتراکات را نسبت به سایر ادیان با زرتشتیان دارند.

اشتراکاتاسطورهایزرتشتیانومنداییان

دربارهٔ آفرینش، هر دو دین بر این اعتقادند که جهان از چهار دورهٔ زمانی شکل گرفته است و در حال حاضر در دورهٔ چهارم به سر می‌برند. با این تفاوت که هر دوره نزد منداییان هزاران هزار سال و در نزد زرتشتیان سه هزار سال است. در دین مندایی اولین زوج آدم و حوا بودند که پس از زیاد شدن نسلشان و گسترش بشریت، اختلاف و جنگ و خون‌ریزی شروع شد و تمام انسان‌ها از بین رفتند و فقط یک جفت به نام «رام» و «رود» باقی ماندند، پس از آنان نیز زوجی دیگر با نام‌های «شربای» و «شرهبیل» باقی ماندند که نسل بشر از آنان ریشه می‌گیرد. آدم و حوای زرتشتیان «مَشی» و «مَشیانه»اند. از وجود این دو در اوستای کنونی خبری نیست ولی در کتاب‌های تاریخی فارسی و عربی نام آن‌ها به گونه‌های مختلفی مانند مشی و مشیانه، مهلی و مهلیانه، مهری و مهریانه، مردی و مردیانه و جز این‌ها آمده است (۱۷) که نژاد ایرانیان به وجود آن‌ها برمی گردد. با این تفاوت که در منتها، این نژاد از زوجی است که سیامک و نشاک نامیده می‌شوند. از سیامک و نشاکْ فرواگ و فرواگین به وجود می‌آیند و از فرواگ و فرواگینْ هوشنگ و گوزک. روایت این پیش‌نمونهٔ انسان و نخستین زوج بشر در شاهنامه با دگرگونی‌هایی دیده می‌شود. (۱۸)

شباهت دیگرِ زرتشتیان و صابئین در لباس مذهبی‌شان است. زرتشتیان پوشش مذهبی خود را «سُدره» می‌گویند، صابئین نیز همین لفظ یا لفظ «رسته» را برای پوشش مذهبی خود به کار می‌برند. این لباس در هر دو دین بلند و سفید بوده است و پیروان هر دو دین کمربندهای پشمی بر لباس مذهبی خود می‌بندند که زرتشتیان به آن «کُشتی» و منداییان «همیانه» می‌گویند. پیروان هر دو دین در مراسم مذهبیِ خود سر را می‌پوشانند و روحانیون نیز در هر دو دین، هنگام خواندن اوراد مذهبی، دهان خود را با پارچه‌ای می‌پوشانند که زرتشتیان به آن «پِنام» و منداییان «پِندامه» می‌گویند. (۱۹)

لازم به ذکر است که در هر دو دین بستن کمربند مذهبی در هنگام نماز واجب است.

در انجام مراسم مذهبی زرتشتیان هنگام خواندن دعا یک شاخه آس (شاخه‌ایی از درخت مورت) به دست می‌گیرند که به آن بَرسَم می‌گویند. مقصود از برسم گرفتن دعا خواندن و سپاس به جا آوردن به خاطر تنعم از نباتات است. منداییان نیز در مراسم خود از اکلیل استفاده می‌کنند که جنس آن از آس است. البته اکلیل در منداییت به معنای خرد انسان است. نوشیدن نوعی شربت مقدس (در بعضی مراسم) در هر دو دین وجود دارد که زرتشتیان به آن «هوم» و منداییان به آن «حمرا» می‌گویند. هوم زرتشتی از عصارهٔ گیاهی به نام «افدرا» و مقداری آب به دست می‌آید ولی حمرا منداییان از ترکیب و فشردهٔ تازهٔ مقداری آب و خرما. پیروان هر دو دین در مراسم مذهبی خود از بخور و آتشدان استفاده می‌کنند.

زرتشتیان بر این باورند که روان پس از مرگ تا سه روز بر بالین تن می‌ماند و منداییان بر این اعتقادند که روان تا سه روز پس از مرگ بین قبر و منزل خود در رفت و آمد است.

از دیگر اشتراکات این دو دین می‌توان به گاه‌شماری اشاره کرد. سال در نزد هر دو به ۱۲ ماه تقسیم می‌شود و هر ماه شامل ۳۰ روز است که در آخر سال در نزد زرتشتیان ۵ روز به آن اضافه می‌گردد،(۲۰) و به آن پنجهٔ مقدس می‌گویند. این ۵ روز در نزد منداییان شروع خلقت توسط خداوند است. تفاوتش با پنجهٔ مقدس زرتشتیان در این است که با شمارش ماه‌ها محاسبه نمی‌شود، بلکه در نیمهٔ سال، ۶ ماه پس از سال جدید، واقع شده است.

اشتراکاتمنداییانبامسیحیان

یکی اشتراکاتی که صابئین و مسیحیان را در کنار هم قرار می‌دهد، تعمید حضرت عیسی (ع) به دست حضرت یحیی (ع) است. تعمید تنها رکن مشترک میان این دو دین است. البته، امروزه، تعمید منداییان همانند قدیم‌الایام در آب جاری انجام می‌شود، ولی تعمید مسیحیان در کلیسا و با ریختن مقداری آب به دست کشیش بر روی خواهندهٔ تعمید. از دیگر اشتراکات می‌توان به مقدس بودن روز یکشنبه در هر دو دین اشاره کرد.

اشتراکاتمنداییانبامسلمانان

اسلام دینی یکتاپرستانه و از دین‌های ابراهیمی است. به پیرو اسلام «مسلمان» می‌گویند. هم‌اکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان جای دارد.

مسلمانان براین عقیده‌اند که خداوند قرآن را به حضرت محمد (ص) از طریق فرشته‌ای به نام جبرئیل فروفرستاده ‌است. به باور مسلمانان خدا بر بسیاری از پیامبران وحی فرستاد و محمد آخرین آنان بود. مسلمانان حضرت محمد (ص) را اعاده‌کنندهٔ ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران می‌دانند و معتقدند که اسلام کامل‌ترین و آخرین آیین الهی است.

به طوری که پال فریدمن می‌گوید: اسلام به معنی تسلیم در برابر خداست. اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. این دین یک دین میانه‌رو است؛ کمک به فقیران را تشویق می‌کند ولی ترک دنیا را نه. اسلام بر رفتار درست تأکید می‌کند: شراب‌خواری و قمار منع شده‌اند و مسلمان موظف است از خوردن غذای حرام خودداری کند. مسلمان می‌تواند مستقیماً با خدا راز و نیاز کند و لزوماً نیازی به واسطهٔ فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است و مانند کلیسا دارای قدرت مذهبی نیست. اسلام، برخلاف یهودیت، پس از ظهور به سرعت دینی جهانی می‌شود و مردم را به تسلیم در برابر خداوند رهنمود می‌کند ولی اصرار زیادی بر مسلمان ‌کردن ندارد.»

اولین برخورد مسلمانان و صابئین هنگام فتوحات عرب رخ داد. این دو دین اشتراکاتی با هم دارند که از آن جمله می‌توان به حرام بودن شراب اشاره کرد. دیگر تشابه این دو دین در وضو می‌باشد که صابئین به آن رشامه می‌گویند. وضوی صابئین و مسلمانان اهل سنت بسیار شبیه به هم است. هر دو در وضو علاوه بر مسح صورت و دست، آب را مزه‌مزه می‌کنند و در رکنی دیگر هر دو آب را نزدیک بینی برده و می‌بویند و در رکن دیگر آب را به گوش خود زده و در انتها پاها را به طور کامل می‌شویند. البته در صابئین فرو بردن انگشتان پا در آب کفایت می‌کند.

نتیجه:

بر اساس نوشته‌های این مقاله و مدارک موجود دست اول، دین مندایی یک دین عرفانی است که سه بار در قرآن از آن نام برده شده است. از اصول اولیهٔ همهٔ ادیان الهی، طهارت و پاک بودن شرط مهم و اساس می‌باشد می‌توان به اولین نقطه اشتراک همهٔ ادیان پرداخت. در کتاب دینی منداییان به نام «گنزا ربا» (گنج بزرگ) آمده است که جهان به سه قسمت دنیای نور، دنیای برزخ و دنیای زیرین تقسیم شده است. و این سه قسمت نیز در تمام ادیان دیگر وجود دارد که به ترتیب بهشت، برزخ و جهنم می‌نامند. اصلی‌ترین رکن دینی منداییان غسل تعمید در روز یکشنبه است که این غسل شباهت دارد به غسل مسیحیان و مقدس بودن روز یکشنبه برای عبادت و پرستش در مسیحیت.

منداییان صاحب نماز و روزه‌اند و خدا را در طول شبانروز پنج وعده، به طریقهٔ خود، عبادت می‌کنند که بی‌شباهت به نمازهای پنج‌گانه در اسلام نیست. و نیز شباهت آیینی و پوششی مشترک در اجرای مراسمات مذهبی میان منداییان و زرتشتیان وجود دارد که این امر به سابقهٔ دیرینهٔ روابط و تعاملاتشان با هم برمی‌گردد. در بیشتر آداب و رسوم مذهبی، پوششی، آفرینشی و عملکرد اجتماعی میان ادیان الهی مشترکات فراوان یافت می‌شود. به نظر نگارنده، ادیان در یک شاهراه قرار دارند (یک جهت دارند) و فقط در فرعیات با هم دچار اختلاف‌اند.

پینوشت

۱. تورات، پیدایش، ۱۴: ۱۳

۲. توفیقی، حسین. آشنایی با ادیان بزرگ، چاپ سیزدهم، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۱۲۱.

۳. اورشیدی، جهانگیر. دانشنامهٔ مزدیسنا، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۶، ص ۲.

۴. آموزگار، ژاله و احمد تفضلی. اسطورهٔ زندگی زرتشت، تهران: انتشارات بابل، ۱۳۷۰، ص ۱۶.

۵. رضی، هاشم. راهنمای دین زرتشتی، تهران: فروهر، ۱۳۵۲، ص ۳.

۶. بندهشن، فرنبغ دادگی، ترجمهٔ مهرداد بهار، انتشارات طوس.

۷. خورشیدیان، اردشیر. پاسخ به پرسش‌های دینی زرتشتیان، چاپ دوم، تهران: فروهر، ۱۳۸۷، ص ۱۷.

۸. همان، ص ۲۷.

۹. مهدیزاده، کابلی. خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، مشهد: نشر نوند، ۱۳۸۱، ص ۶۹.

۱۰. همان، ص ۶۸.

۱۱. شناخت اساطیر ایران، ص ۱۴

۱۲. کریستین سن، آرتور. مزداپرستی در ایران قدیم، ترجمهٔ ذبیح‌الهش صفا، تهران: هیرمند، ۱۳۷۶، ص ۱۷

۱۳. همان، ص ۱۷

۱۴. پورداود، ابراهیم. یشت‌ها، انتشارات انجمن زرتشتیان بمبئی و ایران لیگ، جلد اول، ص ۳۸۵.

۱۵. آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، اسطورهٔ زندگی زرتشت، تهران: انتشارات بابل، ۱۳۷۰، ص ۲۱.

۱۶. غفوروف، باباجان. تاریخ تاجیکان، دوشنبه: سازمان چاپ و انتشارات فرهنگی و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۷، ص ۶۹.

۱۷. بهار، مهرداد. پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: انتشارات آگه، ۱۳۷۶، ص ۱۷۹.

۱۸. آموزگار، ژاله. تاریخ اساطیری ایران، چاپ چهاردهم، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۹۱، ص ۵۶.

۱۹. مزداپور، کتایون. زرتشتیان، چاپ سوم، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۹۰، ص ۳۱.

۲۰. وزین افضل، مهدی. تاریخ ایران باستان، تهران: پوران پژوهش، ۱۳۸۹، ص ۲۳۸.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افزودن دیدگاهx